
تاریخ روایتی از دو پدر و پسر دارد. حضرت ابراهیم(ع) که تا ذبح پسر به فرمان خداوند رفت و امام حسین(ع) که خود و تمام عزیزانش تسلیم خواست خداوند شدند و عاشقانه برای پروردگار جان دادند.
سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، رویداد فرهنگی ـ هنری «قلم» را با محوریت شخصیت حضرت علی اکبر(ع) و با تدبر در سوره مبارکه قلم برگزار میکند. در این راستا حجتالاسلام والمسلمین سیدجواد بهشتی در ۱۰ جلسه در خصوص شخصیت حضرت علی اکبر(ع) مباحثی را مطرح میکند.
در قسمت هشتم این مجموعه، حجتالاسلام والمسلمین سید جواد بهشتی، پژوهشگر و مفسر قرآن به ارائه نکاتی با عنوان «پدر و پسر هر دو تسلیم» پرداخت که در ادامه میخوانید.
سلام بر حسین(ع) پیشوای انسانها؛ در این برنامه کوتاه میخواهم شما را از کربلا به قرآن ببرم. به تاریخی که خدا گزارشگر آن تاریخ است. ابراهیم(ع) بچهدار نمیشد و مدام از خداوند میخواست که «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ؛ اى پروردگار من مرا [فرزندى] از شايستگان بخش» (سوره صافات آیه ۱۰۰). خداوند این دعا را مستجاب کرد. «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ؛ پس او را به پسرى بردبار مژده داديم». «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ؛ و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد گفت اى پسرم، من در خواب [چنين] مىبينم كه تو را سر مىبرم پس ببين چه به نظرت مىآيد گفت اى پدر من، آنچه را مأمورى بكن انشاءالله مرا از شكيبايان خواهى يافت». «فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ؛ پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاک افكند»؛ «وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ؛ او را ندا داديم كه اى ابراهيم»؛ «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ رؤيا[ى خود] را حقيقت بخشيدى ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم»؛ «إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ؛ راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود»؛ «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ؛ و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانيديم»؛ «وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ؛ و در [ميان] آيندگان براى او [آوازه نيک] به جاى گذاشتيم». (آیات ۱۰۱ تا ۱۰۸ سوره صافات).
حالا به کربلا برویم. ابراهیم(ع) تا ذبح پسر رسید، اما خداوند قوچی را فرستاد؛ اما کربلا چه؟ در کربلا پدر تسلیم، پسر تسلیم! امام حسین(ع) فرمود خداوند به من الهام کرده دوست دارد من و فرزندانم پر پر شویم. من هم همین را دوست دارم. یکی درد و یکی درمان پسندد/ یکی وصل و یکی هجران پسندد/ من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آنچه را جانان پسندد.
امام حسین(ع) به میدان آمد این را عرضه داشت؛ بارالها این سرم این پیکرم؛ این علمدار رشیدم، این اکبرم، این رقیه، این سکینه، این رباب؛ این تصویری است که امام حسین(ع) برای تاریخ به جای گذاشته است.
2/05/7